English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6609 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interactional points U نقاط تلاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concurrence U تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
vertical control U کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
gridding U محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
anastomois U تلاقی
tangency U تلاقی
conflux U تلاقی
collision U تلاقی
confluences U تلاقی
weaving U تلاقی
anastomosis U تلاقی
collisions U تلاقی
confluence U تلاقی
meeting U تلاقی همایش
vanishing point U نقطه تلاقی
gantlet U تلاقی کردن
intersection point U نقطه تلاقی
meetings U تلاقی همایش
crossing points U نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تلاقی
commissure U محل تلاقی
incidence matrix U ماتریس تلاقی
point of intersection U نقطه تلاقی
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
groin U محل تلاقی دوطاق
countering U باجه تلاقی کردن
groins U محل تلاقی دوطاق
countered U باجه تلاقی کردن
quits U بی حساب تلاقی شده
redezvous U محل تلاقی یکانها
outfall U محل تلاقی دوابریز
mould line U خط حاصل از تلاقی دو سطح
crossing U نقطه تلاقی دوراهی
counter U باجه تلاقی کردن
meetings U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
weaving distance U طول تلاقی مسافت همبری
confluence اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
concourses U محل تلاقی چندخیابان یا جاده
confluences U اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
csma/cd U دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
concourse U محل تلاقی چندخیابان یا جاده
meeting U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
gantlet U : محل تلاقی دو خط راه اهن
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
crease U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
telematics U نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
passing place U محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
carrier sense U detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
junction well U چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
keop soo U نقاط مرگ
trios U نقاط سه قلو
key points U نقاط حساس
key points U نقاط مهم
triad U نقاط سه قلو
triads U نقاط سه قلو
isodose rate U خط نقاط متحدالدوز
lagrangian points U نقاط لاگرانژی
interactional points U نقاط تماس
at all points U در همه نقاط
trio U نقاط سه قلو
keop soo U نقاط حساس
mach stem U جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
apparent horizon U افق حقیقی نقاط
trig point U نقاط مثلث بندی
shoal U نقاط کم عمق دریا
isoheyt U خط شاخص نقاط هم باران
isothermal U نقاط هم حرارت اب دریا
form line U خط بین نقاط هم ارتفاع
kyusho U نقاط حساس بدن
pin point U تعیین دقیق نقاط
primary masses U نقاط مادی اولیه
coordinates U طول و عرض نقاط
coordinate code U رمز مختصات نقاط
vital points U نقاط حساس بدن
plot U ثبت مسیریا نقاط
plots U ثبت مسیریا نقاط
plotted U ثبت مسیریا نقاط
dapple U چیزی با نقاط رنگارنگ
shoals U نقاط کم عمق دریا
geodetic control U نقاط کنترل ژئودزی
isogrive U خط میزان منحنی نقاط هم ثقل
infield U نقاط توپگیری در زمین کریکت
floating mark U نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating mark U نقاط مواج عکس هوایی
isoclinal U خط نقاط متحدالفشارمغناطیسی روی نقشه
graphic U به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
plot U بردن نقاط روی طرح
isodose rate U خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
plotted U بردن نقاط روی طرح
plots U بردن نقاط روی طرح
interactive U نقاط توقف را تنظیم کند
differential leveling U تعیین اختلاف تراز نقاط
isopleth U نقاط هم ارتفاع موج دریا
network U اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
networks U اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
exact location U تعیین کردن محل دقیق نقاط
geodetic control U نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
geong gyuk U نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
isobare U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
multipass overlap U بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
infill U نقاط کشیده شده روی نقشه
antipole U ساکنین نقاط متقاطر در روی زمین
jabiru U لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا
isogonic line U خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی
matrixes U الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
whistle-stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
zenith U اوج محور قائم بر افق نقاط
Antipodes U ساکنین نقاط متقاطردر روی زمین
nexus U نقاط اتصال بین واحدها در شبکه
isobars U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
matrix U الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
isobar U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
vital point U حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
irredentism U سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
bird's eye perspective U پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
quadrantal points U نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
all points addressable graphics U نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط
radial line plot U روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه
radiolocation U تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
isogrive U خط اتصال نقاط متحدالنیروی ثقل روی نقشه
remaining velocity U سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
rise and fall U تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
planimetric U نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
isogonal U خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
setting up U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
fittest U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fits U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
sets U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
centers U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
dot pitch U فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
centered U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
set U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
offset method U روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
centred U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
fit U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
redezvous U تلاقی کردن ملاقات کردن
books U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
graph U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
plotting U ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
graphs U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
sets U نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
setting up U نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
mosaic U حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
booked U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
cabling U نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
inks U چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
set U نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
ink U چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
case U دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
isallobar U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
redundancy U اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
isallobaric U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
cases U دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
papered U کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
enhanced U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhancing U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
phosphor U نقاط مجزای فسفر قرمز و سبز و آبی روی صفحه نمایش CRT
redundancies U اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
enhance U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
acupressure U روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
tabbing U تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
airbrush U یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
enterprise U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
curve fitting U روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
enterprises U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enhances U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
papers U کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papering U کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
paper U کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
graticule ticks U نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
hypsographic map U نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
decimals U تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal U تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
needles U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
grid U الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
needle U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needling U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
tabulation U نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
input/output U ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
needled U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
grids U الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
point set curve U منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
matrixes U الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrix U الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
black matrix U صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
halftones U توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com